دری از درهای بهشت

مسئول گلستان شهدای اصفهان نقل می کند که حاج احمد کاظمی هز زمانی که به اصفهان می آمد و سری به گلستان شهدای اصفهان می زد سر قبر شهید حاج حسین خرازی علمدار خیبر حاضر شده و می گفت: مرا کنار حاج حسین خاک کنید چرا که کنار قبر شهید خرازی دری از درهای بهشت باز می شود.

وقتی حاج احمد در سال 1384 به شهادت رسید چون فرمانده لشکر 8 نجف اشرف بود خیلی تلاش کردند نجف آبادی ها که در نجف آباد به خاک سپرده شود اما او وصیت کرده بود و خانواده نیز به وصیتش عمل کرده او را در گلستان شهدای اصفهان و در کنار شهید خرازی به خاک سپردند.

خدام الحسین

چه عجیب است این اربعین و چه کرده است حسین علیه ااسلام با دلها.

چه می کنند عراقی ها و ایرانی ها برای پذیرایی و خدمتی کوچک یا بزرگ برای زائران آقا اباعبدالله الحسین

از مسیر نجف به کربلا شب اول را در خدمت یک دکتر عراقی بودیم که خانه اش را اختصاص داده بود برای پذیرایی و استراحت از زائران امام حسین علیه السلام

دو پسرش در خدمت زوار بودند به شدت

آن شب چندتا مهمان این دکتر عراقی از آبادان، پاکستان، اصفهان، شیراز و... بودند.

عکس بالا هم تصویری است با پسر کوچکتر آقای دکتر در حیاط خانه شان و در هنگام خداحافظی.

حب الحسین یجمعنا

توفیقی بود امسال با خانواده زیارت اربعین رفتیم عتبات عالیات.

در مسیر پوسترها و بنرهایی توزیع می شد که آنچه من دیدم به نسبت استان بوشهر خوب عمل کرده بود.

بحث نائب الشهید هم که خیلی داغ بود تا زیارت بکنند افراد از طرف یک شهید.

البته این موضوع به عنوان یک نماد خوب بود و تیلیغاتی لکن عقیده حقیر آن است که شهید زنده است و شهید است که باید نایب ماها باشد در زیارت بویژه در زیارت های اختصاصی که این عزیزان را گاهی خدمت آقا اباعبدالله الحسین می برند.

باید تمنا کنیم و بخواهیم اط شهیدان که نایب الزیاره ما باشند و دعا کنند ما را ان شاءالله.

پرروی بی ادب

جناب ترامپ کدخدای دهکده جهانی که نمی داند باید پایبند پیمانهای کشورش باشد تا پرزیدنت روحانی با او همنشین و همصحبت شود و دیگر نیاز نباشد که برای ملاقات با شیخ حسن، از طریق بزرگان چهار کشور بزرگ پیغام بفرستد از سوالات خبرنگار سی ان ان خسته شد و از بس گفت میکروفون را تحویل بده و نداد قهر کرده و از پشت تریبون کنار رفت تا خبرنگار مجبور شد سوالاتش را قطع کرده و میکروفون را تحویل دهد.

بعدهم که او را خلع سلاح کرد به او گفت: تو یک خبرنگار پررو و بی ادبی و سی ان ان باید از اینکه تو برایش کار می کنی خجالت بکشد.

کاخ سفید هم مجوز ورود این خبرنگار را لغو کرد.

بله عزیزان آمریکا مهد دموکراسی و آزادی بیان و...

تعیین تکلیف خروس

بنده خدایی پرسیده بود که آخر نفهیمیدیم که خروس شیعه است یا سنی؟

گفته بود که خروس جزو اهل سنت است چرا که اذان را پنج بار و در پنج زمان می گوید.

گفته بود که نه من مطمئنم که خروس شیعه است چرا که هر نیم ساعت یکی را صیغه می کند.

پوزه استکبار

امروز توفیقی بود تا در روز ملی مبارزه با استکبار جهانی حضوری داشته باشم با دانش آموزان عزیز که امروز روز آنها هم هست.
آموزش و پرورشی ها سنگ تمام گداشته بودند و عزیزان بسیج هم همین طور.
برنامه که تمام شد اذان ظهر بود رفتم به سمت مسجد، خوب لباس پلنگی هم پوشیده بودم؛ یکی از عزیزان حامی دولت اصلاحات و اعتدال و... که در حال وضوگرفتن برای نماز بود به من گفت: پوزه استکبار را به خاک مالیدید؟
من هم گفتم: پوزه استکبار که به خاک مالیده بود ما کمی برایش تمیز کردیم.

اینکه پوزه استکبار به خاک مالیده بود که 40 سال است در ایران و لبنان و سوریه و یمن و عراق و نیجریه و... مالیده می شود به خاک و هر روز افول آمریکا تسریع می شود و با این زدیس جمهور عجیب و غریب سرعت وحشتناکتری به خود گرفته است اما ماها که به راهپیمایی می رویم خیلی خیلی زحمت می کشیم در مقایسه با عزیزانی که خوان می دهند و جان می دهند در کشورهایی که ذکر شد و دکر نشد و ماها یک مشتی گره می کنیم و چنان بر دهان استکبار می کوبیم که کمی پوزه به خاک مالیده شان تمیز می شود.
البته هستند کسانی هم که کارشان بزک کردن آمریکاست. احمق ها نمی دانم بگویم خائن ها نمی دانم بگویم ساده لوح ها نمی دانم بگویم خلاصه درخصوص این عزیزان نمی دانم چه بگویم که در شان و جلالتشان کوتاهی نشود.
بگذارید خون خودم را کثیف نکنم.
خداوند ما را عاقبت بخیر کند و وفات ما را قتل فی سبیل الله قرار دهد.

می روند ایران و زنگم می زنند

بنده خدایی به حج واجب رفته و در حال انجام اعمالش بود. روزی مدیر کاروان نزد وی آمده و گفت: فردا باید برای رمی جمرات برویم.

گفت: رمی جمرات دیگر چیست؟

پاسخ شنید: باید به ستون هایی که نماد شیطان هستند سنگ بزنی.

گفت: از این کار مرا معذور بدار چرا که با شیطان رفاقتی و نشست و برخاستی داریم و من از این کار خجالت می کشم بالاخره ایشان راهنمای من بوده در بسیاری از فعالیت ها و تجارت ها و معامله ها و...

جواب شنید: خلاصه اگر میخواهی حجت قبول باشد باید این کار را انجام بدهی و 7تا سنگ هم باید بزنی.

بالاجبار 7 سنگ پیدا کرده و آن را مخفی و با شرمندگی به سمت ستون های نماد شیطان پرتاب کرد.

شب، شیطان را به خواب دید و شیطان از او پرسید این دیگر چه نوع رفتاری است و چه دلیلی دارد؟

گفت: جناب شیطان ببخشید شرمنده ام مجبور بودم این کار را انجام یدهم.

شیطان گفت: نگران نباش عزیز دل برادر.  

« ایـــــــــــن عـــــــــــــــزیزانی که سنـــــــگم می زنند     می رونـــــــــــــد ایـــــــــران و زنـــــــــــــگم می زنند»

سوگند دروغ به ذات پروردگار

در سوره مبارکه اعراف آیه 21 چنین می‌خوانیم:"و براى آنها سوگند یاد کرد که من براى شما از خیرخواهانم‏."

حضرت موسی از خدای تعالی در خواست کرد که با حضرت آدم، دیداری داشته باشد، در هنگام دیدار، حضرت موسی گفت: خدای تعالی تو را با قدرت خود آفرید و از روح خود در تو دمید و فرشتگان را فرمان به سجده‌ات داد و بهشت را ارزانی‌ات نمود و مقامی والا برای تو خواست. فقط تو را از یک درخت منع کرد و تو نتوانستی صبر کنی و نفس خود را مهار کنی. فرمانبرداری ابلیس نمودی و از اوج بلندی و بهشت برین فرود آمدی و همین نافرمانی‌ات، باعث محرومیت ما از بهشت و اخراجمان از آن شد.

حضرت آدم به او گفت: با پدرت با نرمی و مهربانی گفتگو کن! ای فرزند؛ گرفتاریهای این درخت را بسیار دیده‌ام. دشمن من با مکر و حیله وسوسه‌ام کرد. و به خداوند سوگند یاد کرد که در مشورت با من به روش نصیحت کنندگان باشد و به من گفت: ای آدم! آیا تو را به درخت جاودانگی و پادشاهی که زایل نمی‌شود، راهنمایی کنم. تو و همسرت از این درخت بخورید و برای همیشه با من در بهشت باشید و سوگند دروغ، به ذات پروردگار یاد کرد که او از پند دهندگان است.

ای موسی! تا آن روز خیال نمی‌کردم که کسی به دروغ به خدا سوگند یاد کند. لذا به سوگندش اطمینان کردم.

خلیفه یا پادشاه

«یک وقت جناب عمر، به جناب سلمان گفت: به نظر تو، من پادشاهم یا خلیفه؟ سلمان، شخص بزرگ و بسیار معتبری بود؛ از صحابه عالی‌مقام بود؛ نظر و قضاوت او خیلی مهم بود. لذا عمر در زمان خلافت، به او این حرف را گفت.

سلمان در جواب گفت: اگر تو از اموال مردم یک درهم‌، یا کمتر از یک درهم، یا بیشتر از یک درهم برداری، نه این‌که برای خودت برداری؛ در جایی که حقّ آن نیست، آن را بگذاری، در آن صورت تو پادشاه خواهی بود و دیگر خلیفه نیستی. او معیار را بیان کرد.

در روایت «ابن اثیر» دارد که «فبکا عمر»؛ عمر گریه کرد. موعظه عجیبی است.»

شما ببینید وقتی عدالت و عبودیت نباشد ذهن ها هم خراب می شود، کار به جایی می رسد که کعب الاحبار که اصلا پیامبر را ندیده و بعد از وفات پیامبر (ص) مسلمان شده می آید و برای مردم از معارف دین می گوید.

پ ن: برگرفته از بیانات رهبر معظم انقلاب در سال 1377

توفیق مسئولیت و کمک الهی

حرفی که از دهان انسان خارج می شود، باید واقعی، صمیمی، متکی به اطلاعات درست و برآمده‌ی از زبان صادق و راستگو باشد. اینجور نباشد که حالا برای اینکه توجه مردم را جلب کنیم، هرچه به دهانمان آمد، بگوئیم؛ اینها را باید مراقبت کنند.

نامزدها کاری که می دانند درست است، می توانند انجام دهند، آن را بگویند - حالا به عنوان وعده، به عنوان برنامه، به عنوان هرچه - سعی کنند مردم را با واقعیت مواجه کنند؛ هم واقعیت اوضاع، هم واقعیت خودشان. اگر این شد، خدا برکت خواهد داد؛ اگر این شد، خدای متعال کمک خواهد کرد؛ چون کارها دست خدا است، همه چیز به اراده‌ی الهی برمیگردد؛ «کلّ الیه راجعون»، «ازمّة الأمور طرّ بیده / و الکلّ مستمدّة من مدده».(۴) اگر چنانچه ما صادقانه عمل کردیم، اراده‌ی الهی هم کمک خواهد کرد.

گاهی کمک به این بنده‌ی حقیر این است که توفیق این مسئولیت را پیدا کنم، گاهی کمک به من این است که توفیق این مسئولیت را پیدا نکنم؛ هر دویش کمک الهی است. اگر چنانچه ما صادقانه عمل کردیم، خدای متعال به ما کمک خواهد کرد و آنچه که صلاح و خیر است، به ما خواهد داد.

پ ن: بیانات امام خامنه ای در جمع نمایندگان مجلس-خردادماه 1392