روایت های الاحقر

نوشته هایی از این حقیرترین که ان شاءالله مفید فایده باشد برای دنیا و آخرتمان

روایت های الاحقر

نوشته هایی از این حقیرترین که ان شاءالله مفید فایده باشد برای دنیا و آخرتمان

یامبر اکرم (ص) در حدیثی گهربار ‌فرمودند: «قیّد العلم بالکتابه»؛ یعنی علم را با نوشتن به زنجیر بکشید یا به عبارت دیگر در اختیار بگیرید. لذا حقیر که مدتی است یادداشت می کنم نکاتی را که می شنوم در مساجد و حرم های مطهر و از کتاب و...؛ تصمیم گرفته ام در اینجا منتشر کنم ان شاءالله، شاید باقیات الصالحاتی باشد برایم تا خداوند متعال چگونه قضاوت کند.

  • ۰
  • ۰

پدر با فضیلت

«محمدجعفر حائری» کشاورزی ساده یا قصّابی بوده که 15 سال بچه دار نشده بود. همسرش در یکی از شب ها به او گفت: احتمالا عیب بچه دار نشدن در من باشد، من رنج تو را تحمل نمی کنم و غصه تو را در روز قیامت قدرت جواب دادن ندارم و باید فرزندی باشد که نام شما را زنده نگه دارد. خودم برایتان همسری پیدا می کنم.

زن جوان بیوه ای پیدا کرد و به شوهرش پیشنهاد ازدواج داد. ازدواج صورت گرفت و عروس و داماد دست در دست یکدیگر داشتند اما دختر بچه سه ساله زن بیوه از او جدا نمی شد. خاله دختر بچه او را بغل کرد تا ببرد اما صدای ناله بچه یتیم بلند شد.

ناگهان «محمدجعفر حائری» تکانی خورد، گفت: من حاضر نیستم دل این بچه یتیم به درد بیاید، مهریه را پرداخت و به خانه برگشت. همان شب در کنار همسر اولش قرار گرفت و نطفه حاج شیخ عبدالکریم موسس حوزه علمیه قم به عنایت الهی و بواسطه آن کرامت و گذشت بسته شد.

 

پ ن: داستان در کتاب «نظام خانواده در اسلام» شیخ حسین انصاریان آمده و شغل «محمدجعفر حائری» قصابی عنوان شده و حاج آقا علوی در مسجد شهدای کوهپایه وقتی داستان را تعریف می کرد او را کشاورزی ساده عنوان کرد.

  • ۹۷/۰۶/۲۹
  • حسن حیدری باقرآبادی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی