روایت های الاحقر

نوشته هایی از این حقیرترین که ان شاءالله مفید فایده باشد برای دنیا و آخرتمان

روایت های الاحقر

نوشته هایی از این حقیرترین که ان شاءالله مفید فایده باشد برای دنیا و آخرتمان

یامبر اکرم (ص) در حدیثی گهربار ‌فرمودند: «قیّد العلم بالکتابه»؛ یعنی علم را با نوشتن به زنجیر بکشید یا به عبارت دیگر در اختیار بگیرید. لذا حقیر که مدتی است یادداشت می کنم نکاتی را که می شنوم در مساجد و حرم های مطهر و از کتاب و...؛ تصمیم گرفته ام در اینجا منتشر کنم ان شاءالله، شاید باقیات الصالحاتی باشد برایم تا خداوند متعال چگونه قضاوت کند.

  • ۰
  • ۰

این روزها و در اوج بی تدبیری و انفعال دولت دوازدهم و در شرایطی که عده ای بر استعفا یا استیضاح شیخ حسن روحانی به عنوان ردیس دولت یازدهم تاکید می کردند، رهبر معظم انقلاب در سخنرانی اخیر خود فرمودند: «آنها که می گویند دولت باید برکنار شود در نقشه دشمن نقش آفرین هستند. دولت باید سرکار بماند و با قدرت، وظایف خود را در حل مشکلات انجام دهد.»

طبیعی است که برکناری دولت و برگزاری انتخابات در فاصله قانونی و اداره کشور در این بازه زمانی آنهم در شرایط فعلی کار را پیچیده تر و کشور را به سمت شرایط خطرناکتری پیش خواهد برد.

به نظر می رسد برنامه ریزی های دشمن نیز بر اساس استعفا یا استیضاح دولت دوازدهم شکل گرفته که پازل دشمن با این اتفاق تکمیل و کشور به سمت هرج و مرج پیش خواهد رفت لذا جمعبندی امام امت با بینش و بصیرت بالا و اطلاع کامل از ترفندهای دشمن و شرایط کشور، ادامه کار دولت است اما باید مجموع شروط رهبری که در همین سخنرانی به آن اشاره کرده اند را دید و اینکه آیا دولت این شرایط را محقق خواهد کرد یا نه؟

تاکید رهبر معظم انقلاب بر اینکه  باید مسئولان کمر همت ببندند، مسئولان باید همکاران خوبی را برای خود انتخاب کنند، با فکر و برنامه ریزی و مشورت با افراد آگاه، راههای سوق دادن نقدینگی به سمت تولید را پیدا کنید و... و اینکه در جلسه فراخوان دولت از دولت خواستند که کارگروه ویژه ای بصورت شبانه روزی بلای نقدینگی را بررسی و چاره بیندیشند همه حکایت از توقعات بالا از این دولت دارد که با شرایط فعلی بعید است اتفاق خاصی بیفتد لذا این بیانات رهبری را برای اتمام حجت بیشتر دانست مگر اینکه اتفاق خاصی بیفتد و امثال آخوندی، زنگنه، نوبخت و... با دولت خداحافظی کرده و سیاست های جدید اعمال شود.

ان شاءالله به خیر بگذرد و عاقبت بخیر شویم.

 

  • حسن حیدری باقرآبادی
  • ۰
  • ۰

شهید مرتضی مطهری زمانی از آقای قرائتی سوال می کند که چه می کنی؟

آقای قرائتی می گوید که در حال همکاری با آیت الله مکارم شیرازی در کار تفسیر هستم.

شهیدمطهری می پرسد که کدام جزء را مشغولید؟

آقای قرائتی جواب می دهد: جزء 2

شهیدمطهری به مزاح می گوید که خوب قرابت دارد و اتحاد حکم با موضوع وجود دارد.


پ ن: جزء دوم قرآن مجید از آیه 142 سوره مبارکه بقره و با «سَیَقُولُ السُّفَهَاءُ مِنَ النَّاسِ مَا وَلَّاهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ...» شروع می شود و از این جهت شهید مطهری با مزاح به آقای قرائتی می گویند که خوب قرابت دارد.

  • حسن حیدری باقرآبادی
  • ۰
  • ۰

«چهار برادر و خواهر کوچکتر از خود داشتم. برادران و خواهران بزرگترم، هریک سرگرم خانه و زندگی خود بودند. از هر طرف که نگاه می کردم به این نتیجه می رسیدم که باید کاری پیدا کنم تا بتوانم کمک خرج خانواده ام باشم. تصمیم را گرفته بودم، به پذیرش سپاه رفته و پرونده ای تشکیل شد.

مصاحبه پشت مصاحیه. قبلا در جبهه از بچه ها شنیده بودم که می گفتند: «با این سوالات و مسائلی که در پذیرش سپاه مطرحه، حتی خود امام هم قبول نمیشه. برا همین هم گفته کاش من هم یک پاسدار بودم!» در طی مراحلی که برای پذیرش سپاه پشت سر می گذاشتم، تازه داشتم حرف بچه ها را درک می کردم.

در طی مصاحبه ها باید به سوالاتی جواب می دادیم که در حد معلومات یک حجت الاسلام بود؛ مسایل خداشناسی، احکام، سوالات سیاسی و مسایل روز. 

پ ن: خاطرات مهدیقلی رضایی در کتاب لشکر خوبان صفحه 138

  • حسن حیدری باقرآبادی
  • ۰
  • ۰

یادمان رفت؟!

بدی کردیم، خوبی یادمان رفت
ز دلها لای روبی یادمان رفت


به ویلای شمالی خو گرفتیم
شهیدان جنوبی یادمان رفت

  • حسن حیدری باقرآبادی
  • ۰
  • ۰

نقل شده که آقای ذاکری یا زاهدی(شک از من است) امام جماعت بازار تهران بوده و خیلی نمازهای جماعتشان را با سرعت می خواندند تا هم بازاری های بیشتری در نماز شرکت کنند و هم زودتر به کارهایشان برسند.

بنده خدایی از بازاری های تهران به ایشان گفته بود که شما در رکوع و سجود چه ذکری می گوئید که ما هیچگاه به شما نمی رسیم؟!

ایشان گفته بود که نمی خواهد از من بپرسید چه ذکری می گویم بلکه بروید و از آنهایی که دو نماز خود را با یک نماز من می خوانند و می روند بپرسید در رکوع و سجودشان چه ذکری می گویند؟!

  • حسن حیدری باقرآبادی
  • ۰
  • ۰

الاحقر که دسترسی به علمای فخیمه دولت تدبیر و امید ندارم بی زحمت یه نفر سوال حقیر الاحقر را جواب بده.

شرایط اقتصادی ایجاد شده در کشور ناشی از ندانم کاری، ناتوانی یا نخواستن این ژنرال های دولت «تَکرار می کنم» است؟!

اگر نخواستن است که خیانت است و تکلیف مشخص، از آن نانجیب هایی که سال 88 مقابل قانون ایستادند و اردوکشی خیابانی کردند و با گذشت نزدیک به 10سال بابت این همه لطمه به کشور و مردم، یک عذرخواهی خشک و خالی هم نکردند و امروز با کمال پررویی مدعی شده راهکار برای مملکت ارائه می کنند شروع کند قوه قضائیه و قس علیهذا.

اگر ندانم کاری و ناتوانی است هم که بیایند محترمانه بروند دنبال شرکت ها و کارخانجاتشان و بیش از این مملکت را به ... ندهند.

پ ن: دکتر ظریف عزیز هم فرموده اند که «لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابی‏ لَشَدیدٌ»؛حالا که شکر برجام را بجا نیاوردید و ناسپاسی کردید بچشید عذاب را که بسیار شدید است؟!

  • حسن حیدری باقرآبادی
  • ۰
  • ۰

نقل است که آیت الله بروجردی نمازهای جماعتشان را سریع و بدون مستحبات می خواندند.

برخی از مامومین از باب مزاح خدمت ایشان گفتند که ما کسی را سراغ داریم که نمازهایش را از شما سریعتر می خواند؟!

ایشان جواب دادند: من بدون مستحبات و باسرعت اینگونه می خوانم او دیگر چه می خواند که از من تندتر می خواند.

پ ن: اخیرا بنده خدایی گفته که ما شرابمان را می خوریم و به مردم هم بگویید نمازشان را بخوانند چرا که خدا در قرآن نگفته وای بر شرابخواران ولی گفته وای بر نمازگزاران؟!؟!؟!

  • حسن حیدری باقرآبادی
  • ۰
  • ۰

باغداری خدمت امام سجاد علیه السلام آمد و از آفت زدگی و بی برکتی باغش گله کرد.

امام پرسیدند که آیا نماز نمی خوانی؟

گفت: می خوانم و مرتب و به جماعت و اول وقت هم می خوانم.

امام سوال کردند که آیا از نزدیکان و اقربای شما کسی نماز نمی خواند؟

گفت: نه، تارک الصلاه در نزدیکان و اقربا نداریم.

امام باز پرسیدند که آیا از غلامان و کنیزان کسی هست که نماز نمی خواند؟

گفت: همه به نماز مقیدند. لذا از امام خواهش کرد که از طریق علم امامت خود ببیند مشکل چیست و از کجاست؟

امام سجاد علیه السلام تاملی فرموده و به او گفتند که در بالای فلان درخت چنار در باغ شما لانه کلاغی هست که تکه استخوان یک شخص بی نماز در آن قرار دارد و برو آن استخوان را از باغت بیرون ببر.

تکه استخوان از باغ خارج شده و برکت به باغ بازگشت.

  • حسن حیدری باقرآبادی
  • ۰
  • ۰

مقداری شیره بود که موش در آن افتاده بود. خانم خانه می خواست آن را دور بریزد، اما مرد خانه گفت که کسی خبر ندارد و شیره را برای ملّای ده برد و از او خواست تا چندماه نماز قضا برای پدر مرحومش بخواند.

خلاصه بعد از گذشت چند ماه مرد خانه از این کارش، عذاب وجدان گرفت و نزد ملّا رفت تا از او طلب حلالیت کند.

ملّا گفت که من همان موقع فهمیدم شیره داستانی دارد؟!

مرد خانه گفت: چطور؟!

ملّا گفت که آخر هروقت می خواستم نماز قضایی برای مرحوم پدرتان بخوانم به رکوع که می رفتم کنترل از دستم خارج شده و وضو با یک شدّت و حدّتی باطل می شد و من هم ناچارا همان نمازها را هدیه می کردم خدمت روح پدرتان.


  • حسن حیدری باقرآبادی
  • ۰
  • ۰

بنده خدایی می گفت از زمانی که تراکتور ساخته شد فهمیدم که دیگر احترام به بزرگتر ها کمرنگ خواهد شد.

پرسیدم چرا؟

گفت: آخر لاستیک جلو آن، کوچکتر از لاستیک عقب آن است و رعایت احترام کوچکتر بزرگتری را نکرده است.

  • حسن حیدری باقرآبادی