روایت های الاحقر

نوشته هایی از این حقیرترین که ان شاءالله مفید فایده باشد برای دنیا و آخرتمان

روایت های الاحقر

نوشته هایی از این حقیرترین که ان شاءالله مفید فایده باشد برای دنیا و آخرتمان

یامبر اکرم (ص) در حدیثی گهربار ‌فرمودند: «قیّد العلم بالکتابه»؛ یعنی علم را با نوشتن به زنجیر بکشید یا به عبارت دیگر در اختیار بگیرید. لذا حقیر که مدتی است یادداشت می کنم نکاتی را که می شنوم در مساجد و حرم های مطهر و از کتاب و...؛ تصمیم گرفته ام در اینجا منتشر کنم ان شاءالله، شاید باقیات الصالحاتی باشد برایم تا خداوند متعال چگونه قضاوت کند.

۴۲ مطلب در شهریور ۱۳۹۷ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

عباعبدالله

سوهان فروشی بود به نام عبدالله که عبایی همراه خود داشت و آن را در کنار مغازه خود آویزان کرده بود.

هرکس می خواست سوهان بخرد یا سراغی از اوضاع و احوال سوهان ها می پرسید صاحب مغازه قسم می خورد که به «عبا عبدالله» سوهان ها تازه و با کره حیوانی و... است  و مردم هم فکر می کردند به امام حسین(ع) قسم می خورد و...

  • حسن حیدری باقرآبادی
  • ۰
  • ۰

دزدی را نزد معتصم خلیفه عباسی آوردند و این سوال مطرح شد که دست دزد را از کجا باید قطع کرد؟یکی از علمای حاضر در جلسه گفت: از مچ و به آیه تیمم که در قرآن-آیه 43 سوره نساء- آمده، استناد کرد.

عالم دیگری به آیه وضو-آیه 6 سوره مائده-استناد کرده و گفت: بر این اساس دست باید از آرنج قطع شود.

یکی دیگر از علمای حاضر در جلسه با بیان اینکه در عرف مصطلح، دست از کتف حساب می شود، گفت: پس باید دست از کتف قطع شود.

معتصم نظر امام جواد(ع) را جویا شد که ایشان امتناع کردند و گفتند علما نظاتشان را دادند اما با اصرار معتصم به آیه قرآنی «انّ المساجد لله..»-آیه 18 سوره جن- استناد کرده و گفتند که کف دست یکی از هفت عضو سجده است باید بماند و چهار انگشت قطع شود.

معتصم از این جواب خوشش آمد و آن را اجرایی کرد. حسادت برخی از حاضرین جلسه از همین جا شروع شد و خلیفه را تحریک کردند و خلاصه اینکه استعداد قتل امام زمانشان(ع)-امام جواد(ع)- را پیدا کردند.

  • حسن حیدری باقرآبادی
  • ۰
  • ۰

هشام بن حکم روزی با حال پریشان خدمت امام صادق(ع) رسید و گفت: سوالی ذهنم را درگیر کرده و هرچه فکر می کنم نمی توانم جوابی برایش بیابم.

امام فرمودند سوالت را بپرس. هشام گفت اگر اجازه بفرمایید ابتدا چند سوال مقدماتی بپرسم.  امام فرمودند بپرس.

هشام گفت: آیا مردم مدینه رشادتها و شجاعتهای امیرالمومنین(ع) را فراموش کرده بودند؟

امام فرمودند: نه به یاد داشتند.

هشام گفت: آیا مردم مدینه قضاوت های امیرالمومنین(ع) را فراموش کرده بودند؟

امام فرمودند: نه مردم یادشان بود از قضاوتها.

هشام گفت: آیا مردم مدینه علم بی کران امیرالمومنین(ع) را فراموش کرده بودند؟

امام فرمودند: نه به یاد داشتند.

هشام گفت: پس چرا مردم مدینه به علی(ع) پشت کردند و حتی طی 25 سال دو رکعت نماز پشت سر آقا نخواندند؟

امام صادق(ع) فرمودند: للحسد.

حسادت را دست کم نگیرید عزیزان، حسادت بود که امام علی(ع) را 25سال خانه نشین کرد. حسادت بالا بزند انسان استعداد پیغمبرکشی پیدا می کند. حسادت قابیل که برادرش هابیل را کشت و حسادت برادران یوسف که می خواستند او را بکشند و بعد به چاه انداختندش.

خداوند در آیه 54 سوره مبارکه نساء می فرماید: « أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَی مَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ فَقَدْ آتَیْنَآ آلَ إِبْرَاهِیمَ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ...»؛ امام باقر علیه السّلام درباره آیه «أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى‌ ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ‌» فرمود: منظور از «الناس» ما هستیم که مورد حسد هستیم بر امامتی که خدا به ما داده است.

بخوانیم با هم سوره مبارکه فلق را: « بِسْمِ اللَّـهِ الرَّ‌حْمَـنِ الرَّ‌حِیمِ؛ قُلْ أَعُوذُ بِرَ‌بِّ الْفَلَقِ ﴿١ مِن شَرِّ‌ مَا خَلَقَ ﴿٢ وَمِن شَرِّ‌ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ ﴿٣ وَمِن شَرِّ‌ النَّفَّاثَاتِ فِی الْعُقَدِ ﴿٤ وَمِن شَرِّ‌ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ ﴿٥


  • حسن حیدری باقرآبادی
  • ۰
  • ۰

نقل است که شیطان تا قبل از پیامبر خاتم(ص)، می توانسته است مجسم شود که داستان مجسم شدن شیطان و طلا کردن خوشه انگور برای فرعون، در روایات آمده است.

فرعون در گفتگویی صمیمی و محرمانه خطاب به شیطان می گوید که ما هردو پلشت و بیخود هستیم، از ما دوتا کثیف تر هم داریم؟

شیطان می گوید: آدم حسود از من و تو کثیف تر است.

  • حسن حیدری باقرآبادی
  • ۰
  • ۰

روزی فحول علما از جمله محمد بن مسلم، زراره و... خدمت امام بودند، هشام 14ساله وارد شد. امام او را صدا زدند که بیا کنار من بنشین.

امام به هشام فرمودند: دلم می خواهد قضیه ای که بین تو و عمر بن عبید بصری گذشته را بازگو کنی. هشام گفت شما که می دانید و نیازی نیست بگویم.

حضرت فرمودند: امام زمانت امر می کند پس اطاعت کن.

هشام داستان را اینگونه تعریف کرد: شنیدم یک عالم معتزلی است که کرسی درس و بحث دارد اما امامت شما را قبول ندارد. با شتر از کوفه به بصره رفتم، وارد مسجد شدم. عمربن عبید بالای منبر بود، رفتم جلوی منبر نشستم، جلسه که داشت تمام می شد گفتم سوالی دارم جناب استاد و البته سوالم کمی بچه گانه به نظر می رسد، اگر ناراحت نمی شوید تا بپرسم؟

گفت: از یک نوجوان 14ساله توقع بیشتری هم نیست، بپرس سوالت را.

گفتم شما چشم دارید؟ گفت سوال احمقانه ای است، بله که دارم.

گفتم با آن چه می کنید؟   گفت: می بینم.

همین سوال را درخصوص گوش و دست و پا و... تکرار کردم و اینچنین ادامه دادم: خداوند سیستم هایی در بدن ما قرار داده است، گوش می شنود اما نمی بیند، چشم می بیند اما نمی شنود، دست لمس می کند اما نه می شنود و نه می بیند ولی سوال این است که چگونه همه این اعضا با هم هماهنگ می شوند و متحد و یک چیز را تشخیص می دهند؟

عمربن عبید گفت: مرکزی به نام فکر و عقل قرار داده تمام برداشتها را جمعبندی کرده، برداشت واحد انجام می دهد.

گفتم: چگونه است خدای تبارک و تعالی در بدن یک شخص چنین پیش بینی کرده که مرکزی باشد تا جمع بندی کرده هماهنگی و اتحاد ایجاد کرده یک برداشت حاصل شود اما برای جامعه چنین کاری نکرده باشد! قطعاً چنین پیش بینی ای برای جامعه هم صورت گرفته و آن امام جامعه است.

عمربن عبید سرش را انداخت پایین و گفت: از کجا آمده ای این سوال را می پرسی؟ گفتم از کوفه.

گفت: نکند هشام بن حکم هستی؟  گفتم: بله.   گفت بیایید و از وجود هشام استفاده کنید.

امام صادق(ع) با ابراز خوشحالی به هشام گقت که این برداشت را از کجا آوردی؟

هشام گفت: از لابلای کلام شما این را فهم کردم.

امام صادق(ع) فرمودند: «اِنَّ هـذا لَفِى الصُّحُفِ الاولى * صُحُفِ اِبرهیمَ وموسى»

  • حسن حیدری باقرآبادی
  • ۰
  • ۰

هشام بن حکم جوان پررو و گستاخی بوده که اعتقادی هم به شیعه نداشته، می رفته با علما بحث و مناظره می کرده، وقتی آنها را شکست می داد، فحش هم به آنها می داد.

عمویش به او پیشنهاد می دهد که یکبار هم نزد امام صادق(ع) برویم، ابتدا قبول نمی کند اما با اصرار عمو راضی می شود. عموی هشام می گوید که وقت رفتن ترسیدم پیش امام آبروریزی بکند لذا ابتدا رفتم و از امام اجازه گرفتم.

هشام می گوید تا وارد اتاق شدم هیبت امام صادق(ع) مرا گرفت. امام فرمود که تو سوال می کنی یا من سوال کنم. گفتم شما سوال کنید من همه چیز از ذهنم پریده.

امام سوالی پرسیدند که من بلد نبودم، یک روز فرصت خواستم اما هرچه تلاش کردم جوابی نیافتم. روز بعد وقتی جواب امام را شنیدم خیلی کیف کردم. دوباره امام استدلالاتی کردند و جواب خودشان را رد کردند و بعد با استدلالات جدیدی موضوع را اثبات کردند.

هشام می گوید که من گمشده خود را آنجا پیدا کردم  و در سن 14سالگی به دست امام صادق(ع) شیعه شدم.


پ ن: برگرفته از سخنرانی حاج آقا علوی-مسجد شهدا کوهپایه

  • حسن حیدری باقرآبادی
  • ۰
  • ۰

عاطفه و رشد

یکی از دانه درشت های مملکت می گفت که دعوت شدم دانشگاهی راجع به عاطفه صحبت کنم.

تحقیق وسیعی کردم در این خصوص و سخنرانی مفصلی شد که نظر حکما، فلاسفه، اساتید اخلاق و... راجع به عاطفه چیست؟

مجموع عوامل سبب شد با تاخیر چندساعته به منزل برسم، در زدم، خانم که در را باز کرد، گفت: « تو اصلاً می دانی عاطفه یعنی چه؟!»

من هم این همه درباره رشد صحبت کردم می ترسم قیامت خداوند بگوید: آقای قرائتی اصلاً شما خودت رشد کرده ای؟!؟!

  • حسن حیدری باقرآبادی
  • ۰
  • ۰

دکتر ظریف: «برخی وقتی برجام تصویب شد، گفتند که هیچ اتفاقی نیفتاده است اما وقتی آمریکا از برجام خارج شد می گویند که اتفاق خاصی افتاده است.»

الاحقر: آن زمان می گفتند که تحریم ها رداشته نخواهد شد و از این لحاظ هیچ انفاقی نیفتاده است، اما اکنون که آمریکای کدخدا از برجام خارج شده اتفاق خاصی افتاده چرا که آقایان امضای کری را تضمین می دانستند، از خط قرمزها عبور کردند، حدود 14هزار سانتریفیوژ را برچیدند، در قلب راکتور آب سنگین اراک بتن ریختند، اورانیوم های غنی شده را از کشور خارج کردند و...

دکتر ظریف: « اگر برجام نبود، دلار ۴ سال پیش به قیمتی که امروز دارد می رسید یعنی سال ۹۳ به احتمال زیاد ۱۰ هزار تومان می شد اما من اقتصاددان نیستم که در این رابطه اظهارنظری داشته باشم.»

الاحقر: خوب اگر اقتصاددان نیستی اظهارنظر هم نکن عزیزدل برادر، اونجایی که مدعی بودی که ما زبان دنیا را می فهمیم و حرف زدن با دنبا را بلدیم و تاکید می کردی که در هیچ جای برجام صحبت از تعلیق نشده و...؛ گندش درآمد و خانم وندی شرمن به ریش من و شما خندید. حالا هم اگر این سیاست های مفتضح بانک مرکزی در برباد دادن میلیاردها دلار ارز و سکه نبود و اگر بی عرضگی و کم کاری شما و دوستانتان در مجموعه دولت نبود از این قیمت ها خبری نبود. البته این را هم بگویم که دوستانتان می گویند «حباب» است.

دکتر ظریف: «کشور ما یک کشور چندصدایی است و این یک موهبت است و واقعیتی است که می توانیم به آن افتخار کنیم، همین که مردم می توانند به ما بد و بیراه بگویند، همین خوب است و از مواهب موجود در کشور است.»

الاحقر: مردم که به شما قهرمان دیپلماسی و ژنرال های دولت فخیمه بد و بیراه نمی گویند و البته غلط می کنند اگر بخواهند بگویند، این دلواپسان بی سواد بی شناسنامه به جهنم رفته که قرار بود با آب و صابون بشویید صورتشان را دارند بد و بیراه و چرت و پرت می گویند.

دکتر ظریف:«نباید فراموش کنیم که برای حفظ تمامیت ارضی خود ۸ سال جنگیدیم و نگذاشتیم وجبی از خاک ایران را بیگانگان به اشغال خود درآورند.»

الاحقر: ما که فراموش کردیم حضرتعالی در طول هشت سال دفاع مقدس در آمریکا تشریف داشتین و دیگرانی بودند که جنگیدند و نگذاشتند...

دکتر ظریف: «فقط دو سه رژیم هستند که در جبهه آمریکا قرار دارند. متحد کردن کشورهاست که به آمریکا فشار وارد می‌آورد، امروز آمریکایی ها در انزوای بین المللی قرار دارند.»

الاحقر: خوب بفرمایید شما و دوستانتان در این شرایط انزوای بین المللی آمریکا چه کرده اید؟!؛ چقدر شما و دوستانتان برای برقراری پیمان پولی دوجانبه بین کشورهای طرف تجارت تلاش کرده اید؟ چقدر کارگروه و تشکیلات برای دور زدن و بی اثرکردن تحریم ها تشکیل داده اید؟! و...

دکتر ظریف: «اروپایی‌ها برای حفظ برجام و فعال کردن شرکت‌های کوچک و متوسط اقداماتی انجام دادند که آن ۱۸ میلیون یورو کمکی برای توسعه همکاری ها میان ایران و اروپاست. در اروپا موتور پیشرفت، شرکت های متوسط و کوچک هستند که برای آینده ایران هم، این بخش بسیار حیاتی است.»

الاحقر: یکی به آقای دکتر زبان دان قهرمان دیپاماسی بگوید که داستان 18میلون یوروی ناچیز و توافقنامه پاریس چیست و همچنین بگویید به ایشان که چرا ژنرال شما توتال را آورد و تعهدی هم نگرفت و الان هم که می رود خسارتی درکار نیست. خوب کارکردن با شرکت های متوسط و کوچک که موتور پیشرفت در اروپا هستند نیازی به برجام شما نداشت که می خواستید با آن مشکل آب خوردن مردم را هم حل کنید اما برای برقشان هم مشکل ایجاد کردید.

دکتر ظریف:«همانطور که گفتم سیاست خارجی تلاش می‌کند بار را از روی دوش مردم بردارد و ما همین تلاش را انجام داده‌ایم. ما در یک شرایط واقعی زندگی می‌کنیم و سیاست خارجی همه چیز کشور نیست و همه کارها را انجام نمی‌دهد، بلکه می‌تواند زمینه‌ای برای فشار بیشتر و یا برداشتن فشارها از روی کشور باشد.»

الاحقر: جناب دکتر بفرمایند که سیاست خارجه دولت های یازدهم و دوازدهم زمینه را برای فشار بیشتر بر کشور ایجاد کرده یا برداشتن فشارها؟!؟! یادمان باشد که با مذاکرات فشرده حضرتعالی و عبورتان از خطوط قرمز، یکی از منابع قدرت کشور یعنی هسته ای را از دست دادید و اگر نبود عتاب های رهبری فرزانه انقلاب در برجام های 2 و 3 و 4 و... موشکی و... را نیز بر باد فنا داده بودید. یادتان باشد که حضرت آقا اخیراً فرمودند اشتباه کردم که اجازه دادم وزارت خارجه با آمریکایی ها مذاکره کند، کاش آقای رشیدپور در این خصوص سوالی می پرسید؟!

دکتر ظریف: «وظیفه‌ دیپلماسی بین المللی این است که در محیطی که یک قُلدر وجود دارد و می‌خواهد به کشور حمله کند، به دفاع از خود بپردازد. کاری که دیپلماسی می‌تواند انجام دهد، این است که فشار و هزینه را برای اقداماتی از این دست برای آمریکایی‌ها افزایش دهد.»

الاحقر: شما که با این دیپلماسی بین المللی تان قلدر را پرروتر کرده و هزینه ها را برای اقدام آمریکا علیه ایران کاهش داده اید و آنچنان برجامتان و کمیسیون مشترکش مفتضح است که به لاهه شکایت برده اید؟!

دکتر ظریف: «اگر در خصوص تحولات ۶-۵ سال اخیر کمی با دقت نگاه کنیم و از همکاران دیگر من در حوزه‌های مختلف در خصوص تحولاتی که در بخش‌های تولیدی، خودکفایی، تأمین نیازهای غذایی کشور و دیگر اقداماتی که در حوزه صنعت، نفت و دیگر زمینه‌ها انجام شده است، بپرسید، قطعاً پاسخ‌های بهتری را خواهید شنید اما این نکته را بگویم که در دنیای کنونی هر چقدر هم کار کنید، قطعاً کافی نیست چرا که سرعت تحولات بین‌المللی خیلی زیاد است.»

الاحقر: قطعا هرچه کار کنید کافی نیست آن هم برای ولی نعمتان انقلاب؛ خوب این را برای دوستان 911 و 912 خود در دولت فخیمه بگویید که 9 می آیند و 11 و 12 می روند؟!

پ ن: البته دکتر ظریف عزیز سخنان قابل تقدیری هم داشته اند که چون نوشته الاحقر بیشتر انتقادی بود به آنها پرداخته نشد.

  • حسن حیدری باقرآبادی
  • ۰
  • ۰
اساس آفرینش جفتی است و جفت نماز بر اساس آیات متعدد قرآن همان زکات به معنای انفاق است. یعنی نمازی که اولین سوال در قیامت است و «اِنْ قُبلت قُبِلَ ما سواها و اِنْ رُدّت ردَّ ما سَواها»؛ اگر انفاق در کنارش نباشد مورد قبول واقع نخواهد شد.
بزرگی می فرمود که تاکید بر انفاق شده است تا ببخشیم که آدم شویم نه اینکه ببخشیم و انفاق کنیم تا ثواب ببریم.
تاکید خداوند تبارک و تعالی در آیه 92 سوره مبارکه آل عمران است که «
لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّی تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَیْ‏ءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلیمٌ»؛ در این آیه «لن» یعنی نفی ابد آمده، پس کسب نیکی و برّ تنها از طریق انفاق آنچه را که دوست می دارید ممکن است.


حضرت زهرا(س) لباس عروسی را در شب عروسی بخشیدند و وقتی پیامبر(ص) سوال کردند چرا لباس قدیمی را ندادی؟، به این آیه استناد کردند.
فرض کنید انفاق های ما را در صحرای محشر جمع کنند و جلو ما قرار دهند؟ خجالت نمی کشیم آیا؟!
تاکید بر افطاری دادن در ماه مبارک رمضان یعنی سفره انداختن در منزل و دعوت دیگران، تا این دلبستگی و تعلقات و... کم شده و از بین برود.

اصحاب صفه گلایه کردند خدمت پیامبر(ص) که موارد نامناسب را می آورند برای ما مثل خرماهای کرم زده و... که در این شرایط آیه مبارکه 267 سوره بقره نازل شد که «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَنفِقُواْ مِن طَیِّبَاتِ مَا کَسَبْتُمْ...»؛ از پاکیزه ترین هایتان انفاق کنید و در ادامه همین آیه می فرماید که چیزی انفاق کنید که اگر به خودتان دهند حاضر به پذیرش آن باشید.
«...

وَ لا تَیَمَّمُوا الْخَبِیثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ وَ لَسْتُمْ بِآخِذِیهِ إِلاَّ أَنْ تُغْمِضُوا فِیهِ...»

پ ن: برگرفته از سخنرانی حاج آقا علوی در مسجد شهدای کوهپایه
  • حسن حیدری باقرآبادی
  • ۰
  • ۰

بماند یا برود؟

چندی پیش و پس از سخنرانی رهبر معطم انقلاب و تاکید ایشان بر اینکه دولت باید بماند و کار کند مطلبی نوشتم با این عنوان که «آیا دولت باید بماند؟».

در ادامه همان مطلب به نطر می رسد که شروط رهبری معظم انقلاب محقق نخواهد شد.

اینکه رهبری معظم انقلاب در جلسه فراخوانی هیئت دولت در 15مردادماه1397 بر تشکیل یک کارگروه دانا، حسّاس، پُرکار، خطرپذیر و شجاع؛ یک کارگروه قویّ فعّالِ شب‌وروزکار؛ برای بحث نقدینگی و بانکی و... تاکید می کنند را ببینید از یکسو و حالا پیدا کنید پرتقال فروش را در هیئت فخیمه دولت دوازدهم.

یکبار دیگر با هم مرور می کنیم: کارگروه قویِ فعالِ شب و روزکار، دانا، حساس، پرکار، خطرپذیر و شجاع؛ حالا در تشکیل این مجموعه در دولت پرژنرال دوازدهم، قضاوت با شما خوانندگان عزیز.

تاکید دیگر رهبر فرزانه انقلاب این که دولت باید بماند و کار کند؛ بماندش که خوب می ماند اما کارکردنش را نمی دانم و نمی بینم.

لذا حقیر بر این باورم که از هر طریق ممکن تماس با نمایندگان مجلس، برگزاری راهپیمایی ای همچون 9دی، امضای طومار و... مجلس را هدایت کنیم به سمت یک راهکار خوب.

هرچه جلوتر برویم با این دولت شرایط بدتر خواهد شد، اخبار هم حکایت از آن دارد که آقای قالیباف در نامه ای محرمانه به سران قوا، راهکارهای عملیاتی خوبی ارائه کرده اما به نظر قرار نیست مشکلات حل شود.

نمی خواهم اسمی از خیانت ببرم اما هرچه هست باید خوشبینانه جلوی این ندانم کاری و ناتوانی ها را گرفت.


پ ن: عدرخواهم از اینکه ژنرال های اصلی و وزرای برند دولت در تصویر زیارت نشدند.

  • حسن حیدری باقرآبادی