بنده خدایی به حج واجب رفته و در حال انجام اعمالش بود. روزی مدیر کاروان نزد وی آمده و گفت: فردا باید برای رمی جمرات برویم.
گفت: رمی جمرات دیگر چیست؟
پاسخ شنید: باید به ستون هایی که نماد شیطان هستند سنگ بزنی.
گفت: از این کار مرا معذور بدار چرا که با شیطان رفاقتی و نشست و برخاستی داریم و من از این کار خجالت می کشم بالاخره ایشان راهنمای من بوده در بسیاری از فعالیت ها و تجارت ها و معامله ها و...
جواب شنید: خلاصه اگر میخواهی حجت قبول باشد باید این کار را انجام بدهی و 7تا سنگ هم باید بزنی.
بالاجبار 7 سنگ پیدا کرده و آن را مخفی و با شرمندگی به سمت ستون های نماد شیطان پرتاب کرد.
شب، شیطان را به خواب دید و شیطان از او پرسید این دیگر چه نوع رفتاری است و چه دلیلی دارد؟
گفت: جناب شیطان ببخشید شرمنده ام مجبور بودم این کار را انجام یدهم.
شیطان گفت: نگران نباش عزیز دل برادر.
« ایـــــــــــن عـــــــــــــــزیزانی که سنـــــــگم می زنند می رونـــــــــــــد ایـــــــــران و زنـــــــــــــگم می زنند»
- ۹۷/۰۸/۱۲