روایت های الاحقر

نوشته هایی از این حقیرترین که ان شاءالله مفید فایده باشد برای دنیا و آخرتمان

روایت های الاحقر

نوشته هایی از این حقیرترین که ان شاءالله مفید فایده باشد برای دنیا و آخرتمان

یامبر اکرم (ص) در حدیثی گهربار ‌فرمودند: «قیّد العلم بالکتابه»؛ یعنی علم را با نوشتن به زنجیر بکشید یا به عبارت دیگر در اختیار بگیرید. لذا حقیر که مدتی است یادداشت می کنم نکاتی را که می شنوم در مساجد و حرم های مطهر و از کتاب و...؛ تصمیم گرفته ام در اینجا منتشر کنم ان شاءالله، شاید باقیات الصالحاتی باشد برایم تا خداوند متعال چگونه قضاوت کند.

  • ۰
  • ۰

«ویل للمطففین» یکبار در قرآن آمده اما در بحث کار فرهنگی در آیه 79 سوره مبارکه بقره« فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ یَکْتُبُونَ الْکِتَابَ بِأَیْدِیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِیَشْتَرُوا بِهِ ثَمَنًا قَلِیلًا  فَوَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا کَتَبَتْ أَیْدِیهِمْ وَوَیْلٌ لَهُمْ مِمَّا یَکْسِبُونَ» سه بار «ویل» آمده، « پس واى بر کسانى که مطالبى را با دست خود مى‌نویسند، سپس مى‌گویند: این از طرف خداست، تا به آن بهاى اندکى بستانند، پس واى بر آنها از آنچه دست‌هایشان نوشت و واى بر آنها از آنچه (از این راه) به دست مى‌آورند!»

تنها آیه‌اى که در آن سه بار کلمه «ویل» بکار رفته، همین آیه 79 است که خطر علما و دانشمندان دنیاپرست را مطرح مى‌کند.

پیامبر(ص) با کار فرهنگی شروع کردند که «اقرا بسم ربک الذی خلق».

  • حسن حیدری باقرآبادی
  • ۰
  • ۰

آیه 155 سوره بقره (وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ )؛ در کلمه ولنبلونکم؛ «ل» تاکید بر آزمایش برای همگان است، «بشیء» یعنی به بخشی از گرفتاری ها آزمایش خواهید شد زیرا تاب و تحمل همه گرفتاری ها را نخواهید داشت و بشارت برای صابران است و ما نمی دانیم حکمت این گرفتاری ها را.

وقتی دکتر از بیماری ناامید شود می گوید هرچه می خواهد بخورد و اذیتش نکنید خیلی دیگر زنده نخواهد ماند، خداوند هم اگر از بنده ای ناامید شود دیگر گرفتاری و سختی و آزمایشی برایش نخواهد بود. پیامبر(ص) در خواستگاری یکی از صحابه شرکت کرده بود که از افتخارات دختر عنوان شد که اصلا نمی داند بیماری چیست؟، پیامبر(ص) فرمودند که شگون ندارد.

ابوسلمه از صحابی پیامبر(ص) بوده که پای منبر ایشان نشسته و بعد در منزل برای همسرش امّ سلمه تعریف می کرده است. یک روز برای همسرش گفت که امروز پیامبر(ص) در خصوص آیه 155 سوره مبارکه بقره صحبت کردند و فرمودند: اگر کسی چیزی از دست بدهد و صبر کند و بگوید « (اِنًّا لِله وَاِنَّا اِلَیْهِ رَاْجِعُوْنْ اَللَّهُمَّ آجِرْنِیْ فِیْ مُصِیْبَتِیْ َواَخْلُفْنِیْ خَیْراً مِنْهَا)» خداوند بهتر از آن را نصیبش خواهد کرد. گذشت تا اینکه ابوسلمه از دنیا رفت و امّ سلمه به یاد این دعا افتاد و با خود مرتباَ می گفت مگر بهتر از ابوسلمه هم کسی پیدا می شود؟! تا اینکه شخص پیامبر(ص) به خواستگاری ایشان آمدند.

  • حسن حیدری باقرآبادی
  • ۰
  • ۰

بدیُمنی آخوندها

نقل است زمانی امام خمینی(ره) و شیخ عباس قمی با هم از مشهد عازم قم بوده اندو دوره هم دوره ای بوده که آخوندها را بدیُمن می دانسته و می گفتند اگر سوارشان کردی یا ماشین پنچر می کند یا چپ می کند یا ...

خلاصه مینی بوسی می ایستد و می گوید فقط سید را سوار می کنم به احترام سادات، امام می گویند که ما با هم هستیم و بواسطه امام، شیخ عباس را هم سوار می کنند. از قضا مینی بوس در مسیر پنچر شده و راننده هم شیخ عباس قمی را پیاده می کند و امام هم همراه ایشان پیاده می شوند اما شیخ عباس اجازه نداده و با اصرار ایشان را سوار می کنند.

شیخ عباس هم که با توجه به شرایط، امیدی به اینکه ماشینی او را سوار کند ندارد لذا کتابی برداشته و در کنار خیابان مشغول مطالعه می شود از اتفاق کامیونی که راننده آن تفکرات بهایی دارد می ایستد و او را سوار می کند، شیخ عباس هم مشغول صحبت شده و آنقدر صحبتهایش برای راننده کامیون جذّاب است که با استدلالات و سخنان شیخ عباس، شیعه شده و در حالی که مقصدش تهران بوده، شیخ عباس را تا قم هم می برد.

 این است حکمت پنچری مینی بوس و پیاده کردن شیخ عباس و...

  • حسن حیدری باقرآبادی
  • ۰
  • ۰

قوای سه گانه نحس

خداوند ملت صبور ایران را از دخالت های آشکار قوای سه گانه نحس (آمریکا، انگلیس، اسرائیل) دور نگه دارد.



این هم بخشی از پیام سیدمقتدی صدر است به مناسبت چهلمین سالگرد ناپدید شدن امام موسی صدر
ان شاءالله خبری خوش بشنویم از امام موسی صدر و حاج احمد متوسلیان و...
  • حسن حیدری باقرآبادی
  • ۰
  • ۰

شخص و شخصیت

آیات 18 تا 21 سوره مبارکه نمل اشاره ای دارد به ورود لشکریان حضرت سلیمان به وادی مورچگان و غیبت هدهد.

در بحث ورود لشکر حضرت سلیمان به وادی مورچگان (حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِی النَّمْلِ) وقتی آن مورچه خطاب به دیگر مورچگان می گوید که وارد لانه شوید که سلیمان و جنودش نمی فهمند و شما را له خواهند کرد (قَالَتْ نَمْلَةٌ یَا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاکِنَکُمْ لَا یَحْطِمَنَّکُمْ سُلَیْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ-آیه 18 سوره نمل) عکس العمل جناب سلیمان چیست؟

قرآن در ابتدای آیه 19 می فرماید:« فَتَبَسَّمَ ضَاحِکًا...» یعنی در این شرایط که بحث شخص سلیمان مطرح است ایشان می خندد اما بلافاصله در آیه بعد یعنی آیه 20 وقتی غیبت هدهد را  می بیند (وَتَفَقَّدَ الطَّیْرَ فَقَالَ مَا لِیَ لَا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ کَانَ مِنَ الْغَائِبِینَ...) عصبانی شده  و در آیه 21 می گوید: « لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذَابًا شَدِیدًا أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَیَأْتِیَنِّی بِسُلْطَانٍ...»او را عذاب خواهم کرد یا سرش را خواهم برید مگر دلیل قانع کننده ای بیاورد چرا که اینجا دیگر بحث شخص نیست و شخصیت ولایت و رهبری امت زیر سوال رفته و این موضوع شوخی بردار نیست.


پ ن: برگرفته از سخنرانی حاج آقا علوی-مسجد شهدا کوهپایه

  • حسن حیدری باقرآبادی
  • ۰
  • ۰

تدلیس یعنی فریب و نیرنگ که اگر در معامله ای اتفاق افتاده باشد اختیار فسخ معامله را به طرف می دهد. ماده ۴۴٠‏قانون مدنی مقرر داشته است که: «خیار تدلیس بعد از علم به آن فوری است.» البته فوریت آن عرفی است به این معنا که صاحب خیار می بایست در اولین فرصت ممکن پس از اطلاع از تدلیس نسبت به اعلام خیار خود اقدام نماید.

میوه فروشی بود که میوه های درشت و بزرگ را رو چیده و میوه های ریز را زیر ریخته بود، وقتی به او اعتراض کردند که چرا این کار را می کنی و این کار تو نوعی تدلیس و فریب و نیرنگ دیگران است، گفت: اتفاقاً من دارم یک کار قرآنی و خدایی انجام می دهم. چطور است که خداوند در قرآن آمده و سوره های درشت و بزرگ را ریخته رو و کوچولوها و ریزها را زیر و در انتها آورده  و شما مسلمانان هیچ اعتراضی نمی کنید اما به من اعتراض می کنید؟!؟!

  • حسن حیدری باقرآبادی
  • ۰
  • ۰

طلبه جوانی از قم خود را برای تبلیغ در روستایی آماده می کرد که استاد وی گفت بهتر است فنون مربوطه را کامل یادبگیری و اعزام شوی؛ اما طلبه گفت که آمادگی کامل را برای تبلیغ دارد.

طلبه جوان وارد روستا شد و توانست تا حدودی مردم را جذب خود کند، ملّای روستا دید که طلبه جوان حرفهای تازه آورده و مردم اطرافش را گرفته اند و اگر این وضعیت ادامه پیدا کند بازارش کساد خواهد شد، حس حسادت بر او غلبه کرد و چاره ای اندیشید.

ملّای روستا که هر شب منبری داشت برای مردم، یکی از شبها به یکباره در بین سخنانش، با لحنی متفاوت و توجه برانگیز جمله «صدّق رسول الله؟!» را گفت و چنین ادامه داد: ای مردم روستا! دیشب رسول الله را در خواب دیدم و ایشان به من گفتند که شیطانی وارد روستای شما می شود که اتّحادتان را از بین برده و سبب تشتّت و دودستگی بین مردم روستا خواهد شد و...؛ لذا در این خصوص خیلی مواظب باشید.

مردم روستا هم خواب را براحتی تعبیر کرده و طلبه جوان را با آبروریزی از روستا بیرون کردند.

طلبه جوان هم بیکار ننشست، تجربیاتی کسب کرده، ترفندی آموخت تا بتواند در روستا جای پایی پیدا کند. یکسال بعد با سوهان و هدیه و... خدمت ملّا رسید و او را بسیار احترام کرده و از مردم می خواست که سوالاتشان را از ملّا بپرسند. خلاصه از این طریق توانست پیش ملّا جایگاهی پیدا کند تا اینکه یک شب ملّا از طلبه جوان خواست تا زحمت منبر را بکشد.

طلبه جوان سخنان خود را شروع کرده و به یکباره در بین منبر با لحنی متفاوت جمله مّلا یعنی «صدّق رسول الله» را تکرار کرد و خوب که حواس مردم جمع منبر شد، گفت: دیشب رسول الله را در خواب دیدم و ایشان فرمودند که عذاب و بلای بزرگی قرار است بر روستا فرود آید و این بلا برداشته نخواهد شد مگر بواسطه ملّا؛ هرکس حداقل یک تار مو از ملّا به همراه داشته باشد بلا و عذاب از او برداشته خواهد شد.

تعریف خواب همان و هجوم مردم به سمت ملّا و کندن مو از هرجایی از بدن ملّا که بتوانند همان.

چشمتان روز بد نبیند، ملّا که با بدنی سوراخ سوراخ، وضعیت نامناسبی داشت خطاب به طلبه جوان گفت که شما کی این خواب را دیدی؟ و طلبه جوان پاسخ داد: همان شب که شما آن خواب را دیدی؟!؟!؟!

  • حسن حیدری باقرآبادی
  • ۰
  • ۰

عیسی شلمقانی از نمایندگان امام زمان(عج) در دوران حسین بن روح نوبختی بوده که نامه های مردمی را بعضا می گرفته و در امور به حسین بن روح کمک می کرده است اما زمانی که حسین بن روح نوبختی، علی بن محمد سمری را به عنوان چهارمین نایب خاص امام زمان(عج) معرفی می کند حسادت شلمقانی غلیان کرده و فتنه برپا می کند و علیه امام زمان(عج) قیام می کند.

شلمقانی حسین بن روح نوبختی را به دروغگویی متهم می کند و کار تا جایی پیش می رود که امام زمان(عج)، عیسی شلمقانی را لعن کرده و به شیعیان هم دستور می دهد که او را لعن کنند.

حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ آخوند در این خصوص می گوید: شلمقانی صاحب یکی از اولین رساله های علمیه است که اکنون نیز در کتابخانه های معتبر قم موجود است او وقتی فهمید نایب خاص امام زمان(عج) یک روغن فروش است، ناراحت شد و علیه امام زمان(عج) قیام کرد.

این کارشناس دینی با بیان اینکه گاهی اوقات دچار خودبزرگ بینی و تکبر و حسادت می شویم، خاطرنشان کرد: شلمقانی به خود می گفت من با این همه مقام و این همه علم نماینده امام زمان(عج) نشدم و این روغن فروش نماینده ایشان شده است.

امام صادق علیه السلام در این خصوص می فرمایند: «إِیَّاکُمْ أَنْ یَحْسُدَ بَعْضُکُمْ بَعْضاً فَإِنَّ الْکُفْرَ أَصْلُهُ الْحَسَد»؛  از حسـد ورزى به یکـدیگـر بپـرهیزیـد، زیـرا ریشه کفـر، حسـد است.

می گویند آخرین چیزی که حتی از دل علما کنده می شود حسادت است.

  • حسن حیدری باقرآبادی
  • ۰
  • ۰

ناد علی یاد علی

عید الله الاکبر بر همه مبارک

بشنوید و فیض ببرید «ناد علی یاد علی» سید مجید بنی فاطمه را

نادعلی یاد علی
حجم: 6.03 مگابایت

  • حسن حیدری باقرآبادی
  • ۰
  • ۰

عباعبدالله

سوهان فروشی بود به نام عبدالله که عبایی همراه خود داشت و آن را در کنار مغازه خود آویزان کرده بود.

هرکس می خواست سوهان بخرد یا سراغی از اوضاع و احوال سوهان ها می پرسید صاحب مغازه قسم می خورد که به «عبا عبدالله» سوهان ها تازه و با کره حیوانی و... است  و مردم هم فکر می کردند به امام حسین(ع) قسم می خورد و...

  • حسن حیدری باقرآبادی